چای مرگبار، سیلی دردناک؛ وقتی معلم و دانشآموز وارد فاز نبرد تنبهتن میشوند!

در روزگاری که حتی «چای معلم» هم امنیت ندارد و «دست معلم» هم گاهی بیش از قلمش فعال میشود، باید بپذیریم که رابطه شیرین معلم و دانشآموز دیگر مثل گذشته، فقط با گچ و تخته و دفتر مشق تعریف نمیشود!
قسمت اول: سه فنجان چای با طعم دلهره
در مدرسهای در ملکشاهی ایلام، سه معلم بعد از نوشیدن چای، نه تنها انرژی تدریس نگرفتند، بلکه راهی بیمارستان شدند! علت؟ شیطنت چند دانشآموز که احتمالاً فکر میکردند در حال ضبط قسمت جدیدی از «آشپزی با مواد شیمیایی» هستند.
شایعات تاییدنشده(طنز):
گویا یکی از دانشآموزان گفته: «ما فقط میخواستیم معلمها رو شادتر کنیم!»
یکی دیگر گفته: «ما فکر کردیم چون امتحان داریم، معلمها رو کمی ریلکس کنیم… برای نمره بهتر!»
قسمت دوم: سیلی تربیتی یا تمرین کونگفو؟
در کرمانشاه اما اوضاع برعکس بود. اینبار معلم تصمیم گرفت بهجای چای، از روش سنتی «آموزش با کف دست» بهره بگیره. فیلمی که از این اتفاق در فضای مجازی دستبهدست شد، ما را به یاد مسابقات UFC انداخت؛ البته در کلاس درس!
بیانیه رسمی آموزشوپرورش: ما این معلم را تعلیق کردیم، چون قانون میگوید «دانشآموز باید با نیشخند ادب شود، نه با سیلی و لگد!»
تحلیل ماجرا (طنز): وقتی آموزش با اکشن قاطی میشود
به نظر میرسد هم دانشآموزان و هم برخی معلمان وارد مرحلهای از بازی شدهاند که در آن دکمه «احترام متقابل» از کیبورد تربیتی حذف شده.
یکی چای سمی سرو میکند، دیگری سیلی حواله میدهد… این وسط دفتر نمره با حالتی افسرده در گوشهای نشسته و آه میکشد.
راهکارهایی برای پیشگیری از جنگ جهانی سوم در مدارس!
۱. نصب دوربین در دلها، نه فقط در کلاسها
اگر بین دانشآموز و معلم محبت جریان داشته باشه، نیازی نیست چایها بررسی امنیتی بشن!
۲. آموزش مهارتهای ارتباطی به معلمان و دانشآموزان
بهجای آموزش فرمولهای شیمی، بیایید یک واحد «چطور با هم حرف بزنیم بدون مسمومکردن یا کتکزدن» اضافه کنیم.
۳. گفتوگوی صادقانه در شوراهای دانشآموزی
صندلیهای گردی برگزار کنیم که در آن، معلمها و دانشآموزها بدون ترس از گاز اشکآور، حرف دلشان را بزنند.
۴. سیستم تشویقی بجای تنبیهی
مثلاً بهجای تهدید به اخراج، یک هفته تعطیلی در صورت همکاری! یا کارت تشویق برای چای سالم دادن به معلم!
۵. مشاوران فعال و واقعی در مدارس
نه آنهایی که فقط برای بایگانی گزارشات خشونت آمدهاند! بلکه افرادی که واقعاً وقت دارند حرف دانشآموز و معلم را بشنوند.
نتیجهگیری: “در مدرسه ما چای بخور، اما با اطمینان”
اگر روزی دیدید معلمها با فلاسک شخصی سر کلاس میآیند و دانشآموزها با محافظ شخصی، تعجب نکنید! این نتیجه نادیدهگرفتن مهارتهای ارتباطی و روانی در آموزش است.
با کمی عشق، کمی آموزش و کمی طنز، میشود مدرسه را به جای جبهه نبرد، به سرزمین یادگیری تبدیل کرد… فقط لطفاً، چای معلم را دیگر دستکاری نکنید!
ببینم دانش آموز چه غلطی کرده که معلم زده تو گوشش.