آیندهای مبهم برای آموزشوپرورش؛ وقتی دانشآموزان دیگر انگیزهای ندارند

آموزشوپرورش؛ اولویت فراموششده دولتها
با وجود وعدههای اولیه دولت چهاردهم درباره اهمیت آموزش و پرورش، شواهد حاکی از آن است که این حوزه به تدریج از لیست اولویتهای اصلی کنار گذاشته شده است. مشکلات اقتصادی و بحرانهای سیاسی بار دیگر سبب شدهاند که آموزش، یکی از زیربناییترین نیازهای کشور، به حاشیه رانده شود.
عدالت آموزشی؛ مفهومی که روزبهروز کمرنگتر میشود
در حال حاضر، شکاف عمیقی بین مدارس دولتی و غیرانتفاعی ایجاد شده است. خصوصیسازی آموزش در سالهای اخیر باعث شده دانشآموزانِ اقشار ضعیف به آموزش باکیفیت دسترسی نداشته باشند. نتیجه آن شده که عدالت آموزشی که باید تضمینکننده فرصت برابر باشد، عملاً به یک آرمان دور از دسترس تبدیل شده است.
مدارس بدون بودجه، معلمان بیانگیزه
به نوشته اخبار فرهنگیان و به نقل از خبرآنلاین، کاهش بودجه آموزشوپرورش به ۸ درصد، فشار مضاعفی بر مدارس و معلمان وارد کرده است. بسیاری از مدارس تنها به لطف کمکهای مالی خانوادهها سرپا ماندهاند. از سوی دیگر، کمبود نیروی انسانی به جایی رسیده که برای جبران خلا، از معلمان بازنشسته حتی ۸۰ ساله نیز درخواست بازگشت به کار میشود. این در حالی است که معلمان جوانتر هم به دلیل وضعیت معیشتی، انگیزه و توان کافی برای تدریس ندارند.
محتوای آموزشی غیرکاربردی؛ زنگ خطری برای نسل آینده
امروز دیگر دانشآموزان نیازی به کتابهای درسی برای یادگیری مهارتهای مورد نیاز زندگی نمیبینند. اینترنت، آموزشهای ویدیویی، و شبکههای اجتماعی جایگزین نظام سنتی آموزشی شدهاند. با این حال، ساختار آموزشوپرورش ایران همچنان بر محتوایی تکیه دارد که نه کاربردی است و نه جذاب. به گفته کارشناسان، ۸۵ تا ۹۰ درصد دانشآموزان انگیزهای برای یادگیری این محتوا ندارند.
تعطیلیهای مداوم، ضربهای به کیفیت آموزش
با وجود تعریف حدود ۲۰۰ روز تحصیلی در تقویم آموزشی، تعطیلات ناشی از آلودگی هوا، سرما، یا کمبود گاز، این عدد را به حدود ۱۶۰ روز کاهش داده است. این در حالی است که در کشورهای توسعهیافتهای مانند فنلاند، با وجود سرمای شدید، مدارس حتی یک روز هم تعطیل نمیشوند.
نفوذ سیاسی در محتوای درسی؛ مانعی برای تحول
یکی از موانع بزرگ در مسیر بهبود آموزش، حضور نهادهای قدرت و ایدئولوژیک در تدوین محتوای درسی است. این مداخلهها مانع تغییر محتوای آموزشی براساس نیازهای واقعی دانشآموزان میشوند، و عملاً مسیر تحول را مسدود کردهاند.
خانوادهها دیگر انگیزهای برای فرستادن فرزندانشان به مدرسه ندارند
افزایش فشار اقتصادی باعث شده بسیاری از خانوادهها تحصیل را اولویت ندانند؛ برخی حتی تصمیم میگیرند فرزندشان را از مدرسه خارج کنند. این مسئله در میان دختران به دلایل فرهنگی و اقتصادی شدت بیشتری دارد. دانشآموزان امروز دیگر باور ندارند که تحصیلات دانشگاهی بتواند آنها را به شغل و آیندهای روشن برساند. بسیاری ترجیح میدهند زودتر وارد بازار کار شوند، چه در فضای مجازی، چه در مشاغل آزاد.